امتحانات شیرین تر از باقلوا

با سلام .

در ابتدای کلام پوزش میطلبم برای تاخیر بوجود آمده ... در این فرجه از زمان اوراق زیادی از جهان ورق خورد و خاطرات بسیاری در ذهن من نقش بست ....

در این تعطیلات چند روز به زیارت حرم مطهر امام رضا مشرف شدیم و البته از سرمای هوا بسیار فیض بردیم و یادگاری از آن سرما به همراه خویش به خانه آوردیم ... در این مدت گویی از خوشی فراموشی گرفته و کتاب های درسی خود را به کل از یاد برده بودیم ....شاد و خندان به خانه آمدیم و با استقبال گرم کتب درسی مواجه شدیم ! بدین ترتیب بود که خنده تبدیل به گریه ... نگرانی ... آشفتگی و پریشانی شد... خود را به بیخیالی زده و تمام تلاش خود را برای بهتر استفاده کردن از تعطیلات کردم.... همچنان که خوش بودیم ناگهان به خود آمده و متوجه شدیم که این تعطیلات شیرین تر از عسل به پایان رسیده و فصل شیرین امتحانات که شیرینی آن همانند شهد تلخی در دهانم آب میشود آغاز شده است ...

امروز مدرسه را با نام و یاد خدا شروع کردیم... در زنگ اول و در همان ابتدا دبیر ریاضی با چشمانی همچون گراز تشنه و سرگردان وارد کلاس شد .... از ترس بدنمان مانند درخت بید تکان تکان میخورد ... پس از مباحثه با معلم و مطرح کردن پروژه تکالیف ناتمامم همچون گرازی به آهویی ببیند به وجد می آمده و بر من حمله ور شد و طوماری از کلمات شیرین نصیبم کرد .... البته من نیز وی را بی نصیب نگذاشته و رحماتم شامل وی شد . ! پس از آن از نفرتم نسب به ایشان یقین پیدا کردم ..

هم اکنون احساس میکنم کوهی از غصه و بیچارگی بر سرم هوار شده که با هیچ مرحمی درمان نمیشود ...  اکنون بریده ام ....  فردا نیز امتحان ادبیات داریم که از باقلوا شیرین تر است ...!


به امید زندگیِ بهتر و پربار تر ...

نظرات 10 + ارسال نظر
hesam سه‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:56 ب.ظ http://www.mhth.persianblog.ir/

دختر تو دیگه چرا ؟
تو که همین الان گفتی داری درس می خونی
واقعا هم که عجب زندگی پایدار و پرباری
به هر حال من به تو امیدوارم (دست پرورده ی خودمی ها :D)
موفق باشی
منتظر آپ بعدیتما !

می خونم ولی نا امیدم ....
توهم همینطور :x

hesam سه‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:58 ب.ظ http://www.mhth.persianblog.ir

یادم رفت بهت بگم که عنوات وبلاگت خیلی باحاله
دختری با کفش های آدیداس !
به چه چیز ها که فکر نکردی

ستاره چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:40 ق.ظ http://www.nanli.persianblog.ir/

اول اولاً رو بگم یا دوماً؟
اولش اینکه جیگرتو آدیداس داری؟ ماااچ
سوم هم اینکه سرما خوردی پس چرا من نفهمیدم؟
چهارمشم اینکه قالب و اسم و اینا عوض می کنی!
دوما اینکه به خاطر همینه ریاضی دوس نداری و نمی خونی؟
ماچ موچ

شما هرکودومو بگی شیرینه :*
منور کردین بلاگ ما رو ستاره خانوم :)
نه ستاره جونم من ریاضی دوست دارم ! ولی معلمش ....

قربونت برم ... بوووووووس :*

امین چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:32 ق.ظ http://cafeshot.blogfa.com

سلام سعیده جان. وبت خیلی خیلی قشنگه. در ضمن کمتر تو سایت میای... خوشحال میشم یه سری به وبم بزنی و نظظرت رو بگی. مرسی

سلام امین جان ... والا من سایت زیاد میام ...
ایکاش اسم کاربریتم میگفتی که بشناسمت :)

hesam چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:41 ب.ظ http://www.mhth.persianblog.ir/

لینکت کردم سعدی جان

:))
سعدی بودن باعث افنخاره البته :d
منم لینکت کردم ;)

neda چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:48 ب.ظ

دوست عزیز شما کلاس چندمی؟

اول دبیرستان .... چطور ؟ :)

الی شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:26 ب.ظ

ها
با استقبال گرم کتب درسی مواجه شدیم ؛ خیلی باحال بود. کتب درسی همیشه با استقبال سرد ما مواجه می شن ولی! این به اون در!;)

اینم همون استقبال سرد بود منظورم :d

zetta شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:09 ب.ظ

بی خیال بابا :)) ریاضی که ماهه< مخصوصا تو دبیرستان.

راستی کمتر لاست ببین تا معلم ریاضیتو گراز نبینی :))

GOOD FOR YOU ... !!!

الی دوشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:08 ب.ظ

چه خوشمله وبلاگت.
قالبشو عوض نکنیااااا بذار همین باشه

چشم الی جون :*

MiLaD جمعه 7 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 04:11 ب.ظ http://vmilad.blog.com

سلام سعیده جان اول خواستم از لطفت تشکر کنم بعد که اومدم دیدم عجب بلاگ قشنگی داری فقط به نظرم یه کمی باید زود به زود تر آپدیتش کنی اونوقت محشر میشه
زیارت هم قبول باشه ایشالله

مرسی میلاد جان از این که سر زدی ... لطف داری شما ... :)
والا آپ کردن یه ذره سخته خوب :-d

بازم مرسی .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد